نورانورا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

نورا

قلمبه

ماماني اين روزا هركي تورو ميبينه صدات ميكنه قلمبه !!!!!!!!!! اره مامان خيلي نمكي شدي 5 قدمت هم تبديل به 20-30 قدم شده  ازت ميپرسم ببيي ميگه ؟ ميگي ب ...ب  دنبه داري ؟ د...د    پس چرا ميگي ؟د...د  اينقدر سريع جواب ميدي كه زودتر سوالام تموم شه فدات شم  ميگيم گاوي ميگه ؟ ميگي مو...(چشماتم درشت ميكني ) كلمات ديگه اي كه ميگي: دديي(ببيي) كلا همه چي رو با د ميگي ديده (جوجه)  دادني (ماهي) موقعي كه پوشكت رو عوض ميكنم :اه اه  يا پيففففف اتل متل توتو له ياد گرقتي  پازل حيواناتت رو سعي ميكني بچيني راستي مامان كتاب خيلي دوس داري ها اما بعد از اينكه ديدش سريع ميري سراغ پاره كردنش...
20 اسفند 1390

بدون عنوان

شيرينم ببخشيد كه چند وقته نيومدم سراغ وبلاگت   امروز يعني 12 اسفند براي اولين بار تنهايي 5 قدم راه رفتي  قبلا در حد يك قدم ميرفتي و ميافتادي اما امروز خيلي خوشگل قدم برميداشتي  الهي شكر خدايا شكرت دخترم راه رفت خدايا شكرت دخترم حرف ميزنه ... ميخنده ... گريه ميكنه .. خدايا شكرت دخترم با چشماي زيباش دنيا رو ميبينه خدايا شكرت دخترم با گوشهاي كوچولوش شعرهايي رو كه براش ميخونم ميشنوه خدايا شكرت دخترم  غذا ميخوره ... شير مادر ميخوره ...            خدايا شكرت بدنش سالمه ....                          ...
12 اسفند 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نورا می باشد